همه آرام گرفتند و شب از نیمه گذشت
آنچه در خواب نرفت چشم من و یاد تو بود
خوابی؟دلم می خواد آروم خوابیده باشی، بی ترس، بی دلهره، بی دلتنگی
دلم می خواد وقتی خوابی اونجا باشم، دم در وایسم، سرمو بچسبونم به چارچوب، نگات کنم
خوب بخوابی گلم
آغوش تو که باشد
خواب دیگر بهانه ای برای خستگی نیست
و تپش های قلبت می شود لالایی من
کنارم بمان …
می خواهم صبح چشمانم در نگاه تو بیدار شوند
لالایی لا لا بخواب ای گل نازم
که واسه چشای تو قصه می سازم
لالایی لا لا بخواب ای گل سوسن
همه فرشته ها روتو می بوسن
گوشه تا گوشه ی جنگل تو بخواب و نترس…
شیرها خاطرشان هست که تو آهوی منی
مثل یه گنجیشک کوچیک آروم بخواب مهربونم
چشماتو رو هم بذار من اینجا بیدار می مونم
کابوس رو زندون می کنم خواب بد رو می سوزونم
حافظ خواب تو می شیم منو خدای خوب دل
چشم هاتو فردا می بینم خوب بخوابی شبت به خیر
.
.
.
.
و منم اوضاع خوابم اینجوریه
↓
↓
↓
شبتون بخیر
- ۹۸/۰۳/۰۹